گروه مشاوران برندینگ فراسو
اخبار و رویدادها

اهمیت شبکه‌سازی در ترویج کشاورزی

شبکه‌سازی در نظام ترویج کشاورزی اگر به معنای واقعی آن صورت بگیرد، قدرت متحیرکننده‌ای به حوزه‌های آموزش و انتقال یافته‌های علمی به بهره‌برداران می‌بخشد که حتی مناقشات سیاسی در عرصه‌های بین‌المللی نیز نمی‌تواند مناسبات آن را به‌هم بریزد.

امروزه تناسب قدرت در هر مقوله‌ای با قدرت شبکه‌شده زیر مجموعه‌های آن حوزه سنجیده می‌شود، مثلا در بستر ارتباطات بین‌الملل، جایگاه یک دولت در مناسبات با دیگر دولت‌ها و به عبارتی وضعیت آن در شبکه جهانی، تعیین کننده اقتدار و شاخص اندازه‌گیری قدرت آن به شمار می‌رود.

مانوئل کاستلز، پژوهشگر برجسته حوزه ارتباطات معتقد است: «شبکه‌ها مجموعه‌ای از نقاط اتصال یا گره‌های به هم پیوسته هستند»، بنابراین نخستین ویژگی شبکه‌ای شدن می‌تواند یکپارچه سازی در امور مربوطه باشد، این یکپارچگی قدرتی مضاعف برای شبکه‌ها فراهم می‌کند که برآیند آن نیرویی بزرگ‌تر از مجموعه گره‌های موجود در بستر شبکه است؛ یعنی همبستگی و ارتباطات موثر بین واحدهای شبکه ساز، پیوندی نامرئی اما محسوس بین نقاط اتصال ایجاد می‌کند که کلیت شبکه را به سوی اهداف از پیش تعیین شده سوق می‌دهد. قدرت یک گره در تعداد اتصالات و پیوندهایش با دیگر گره‌ها تعیین می‌شود. هرچه گرهی تعداد ارتباطات بیشتر و پیوندهای محکم‌تری برقرار سازد، قدرتمندتر است.

حال چگونه می‌توان این شبکه سازی را به نظام ترویج کشاورزی تعمیم داد؟ آیا همانگونه که «اسکندر زند»، مشاور وزیر جهاد کشاورزی، در مورد شبکه سازی عنوان کرد که جایگاه مهمی در نظام نوین ترویج و آموزش کشاورزی دارد، می توان به بهره‌گیری از شبکه‌ها در این نظام امیدوار بود؟ ترویج و آموزش در کشاورزی به عنوان پل ارتباطی از آزمایشگاه تا مزارع تلقی می‌شود و هر آنچه که به پیشبرد اهداف ترویج یاری رساند، می‌تواند در این شبکه جایگاهی داشته باشد؛ به ویژه رسانه‌ها در فضای مجازی.

باید پذیرفت که شبکه‌سازی واقعی در ترویج کشاورزی، هنوز آن طور که باید و شاید، شکل نگرفته و اگر گهگاه با جرقه‌ای متولد می‌شود، قبل از رسیدن به بلوغ، ترکیب آن به‌هم ریخته و از بین می‌رود. اکنون در این حوزه می‌توان گره‌های اصلی شبکه را با بهره‌گیری از نخبگان، مانند کشاورزان نمونه و مروجان کارکشته، استوار ساخت. نخبگان در ایجاد ارتباط با بهره‌برداران منطقه خود، تشکیل شبکه محلی را می‌دهند؛ اما این کافی نیست. امروز تعریف شبکه، مفهومی گسترده‌تر و فراتر از یک منطقه را در برمی‌گیرد. زیرا با ظهور فناوری‌های نوین ارتباطی و امکان داد و ستد اطلاعات با سرعتی بالاتر از نور بر بستر اینترنت، فضا برای ایجاد شبکه سراسری نه تنها در سطح یک کشور، بلکه در سطوح بین‌المللی فراهم است.

گره‌ها در ارتباطات خود می‌توانند با شبکه‌های دیگر کشاورزی متصل شده و پیوند خوشه‌ای را فراتر از مرزهای جغرافیایی رقم بزنند. گسترش ارتباطات نه تنها بر قدرت یک شبکه می‌افزاید بلکه جایگاه آن را از سطح ملی فراتر برده و به سطوح جهانی نزدیک‌تر می‌کند. اینجاست که می‌توان ادعا کرد کشاورزان به آخرین علوم و تکنولوژی داخلی و خارجی دسترسی خواهند داشت. البته گره‌های شبکه نظام ترویج، تنها به کشاورزان نقطه ختم نمی‌شود، بلکه موسسات تحقیقاتی، محققان دانشگاهی و دانشجویان رشته‌های مختلف کشاورزی نیز باید جزئی از این شبکه باشند و ارتباطات خود را با اضلاع مختلف آن مستحکم کنند. در این بستر است که دانش تولید شده مانند خون در رگ‌های شبکه جاری می‌شود و تمام زیربخش‌ها به آن دسترسی دارند. به عبارتی این شبکه با ایجاد فضای میان رشته‌ای، نقاط اتصال علوم مختلف را به یکدیگر تعیین کرده و مقدمات تلفیق آنها را فراهم می‌کند.

فرض کنید برای تهیه بخشی از مکمل خوراک دام، نیاز به فراوری جلبک‌های دریایی باشد. وقتی موسسات تحقیقات علوم دامی و علوم شیلاتی، عضوی از شبکه به هم پیوسته کشاورزی باشند، می‌توانند گره جدیدی ایجاد کنند که در نهایت به تولید مکمل خوراک دام حاصل از جلبک دریایی بینجامد. در نهایت نیز محصول تولید شده در همین شبکه ترویج خواهد شد. بنابراین فضای شبکه‌ای نه تنها در انتقال علوم مختلف نقش بی‌بدیل ایفا می‌کند، بلکه در تولید محصول جدید و حتی تجاری‌سازی و بازارگردانی آن تاثیری غیرقابل انکار دارد. اما مهمترین نکته در این شبکه‌ها چگونگی برقراری ارتباطات است. اگر ارتباطات نباشد، صحبت از شبکه بی‌معناست. ارتباطات به عنوان روح یک شبکه عمل می‌کند و موجودیت گره‌ها با همین پیوندها جان می‌گیرد. فراهم کردن زیرساخت‌های لازم در برقراری مسیرهای ارتباطی بین نخبگان، مروجان، محققان، دانشگاهیان و بهره‌برداران ایرانی و خارجی، ضروری است.

قطع ارتباط در هر نقطه‌ای به معنی تضعیف شبکه و ادامه این نقص، موجب حذف گره مربوطه از پیکره بسترهای ارتباطی می‌شود. این حذف اگر جایگزین یا ترمیم نشود، وارد فاز تسلسلی شده و دومینو وار، گره‌های بعدی را با بحران مواجه می‌کند. بنابراین عملکرد شبکه در نهایت مختل شده و این فضای مشبک از هم می‌پاشد. به قول کاستلز، در کتاب قدرت ارتباطات: “هر جزئی از شبکه یک گره محسوب می‌شود و مصداق و کارکردش به برنامه‌های شبکه و شیوه تعامل آن با دیگر گروه‌های موجود بستگی دارد. گره‌ها اهمیت خود را برای شبکه از طریق جذب اطلاعات مرتبط و پردازش هر چه بهتر آنها ارتقا می‌بخشند. اهمیت نسبی یک گره ناشی از ویژگی‌های خاص آن نیست بلکه به توانایی آن در یاری رساندن به اثربخشی هرچه بیشتر شبکه در نیل به اهدافش برمی‌گردد. ”

به همین دلیل شبکه سازی در نظام ترویج کشاورزی، اگر به معنای واقعی آن صورت بگیرد قدرت متحیرکننده‌ای به حوزه‌های آموزش و انتقال یافته‌های علمی به بهره‌برداران می‌بخشد که حتی مناقشات سیاسی در عرصه‌های بین‌المللی نیز نمی‌تواند مناسبات آن را به‌هم بریزد. زیرا در آن زمان سیاستمداران می‌دانند که در صورت خروج یا حذف یک گره اصلی در جریان شبکه‌های نظام کشاورزی شبکه‌ای شده، تامین غذای کشورهای دیگر هم با مشکل مواجه شده و شبکه داخلی کشاورزی تمام کشورها رو به زوال و نابودی خواهد رفت.

۰%

امتیاز کاربر: اولین نفر باشید !
منبع
ایرنا
نمایش بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا